اشعاری از فیروز بلارک در رابطه با جشنواره نوروزی بلغان

هر آنکس یا خدا خواهد بگـــوید* کــلام خــالقــــــــش باید ببوید* تحرک با تلاش همـــراه غـــیرت* چــو بذر زیر خــاکش کرده ، روید* به بلغان گشته یک جشنواره برپا* در این گنجینه کـس دُرّی بجــوید* شکوه عشـــق روید خــاک بلغان* هـرآنکس معـرفت خواهـــد بپوید* قدوم حاضــــرین بر چشـم بلغان* به دیده می گذارم هر کــه گــوید* […]
غزلی از شاعر عین الدّین روستایی

آن چه مي خوانيد قطراتي است به جا مانده از سرشك قلمي استوار كه تعهّد و ذوق ادبي را درهم آميخته و تركيبي موزون از سوز و گداز و هنر شاعري را رقم زده و هر مصرع و بلكه هر كلمه اش به راستي حاكي از پيوندي است ناگسستني ميان احساس و عرفان، كه در […]